امین نور
کالکتیو مستند است. اما همچون یک فیلم جنایی یا تریلری کند پیش میرود. گرچه ما با یک مستند روبهرو هستیم اما نحوه کارگردانی و جلورفتن روایت چیزی خلاف آن را ميگوید. همانند برخی آثار فردریک وایزمن، ما با یک فیلممستند طرف هستیم تا اینکه صرفا فقط مستند باشد. نحوه فیلمبرداری و قابهایی که از شخصیتهای دور میز، پشت درهای بسته یا جلوی تریبون میگیرد درست مانند یک فیلم است. اما بهصورت واقعی. در اینجا خبری از مصاحبه با کارگردان، صحبت کردن جلوی دوربین و نریشن نیست. ما با جلورفتن مستند از وقایع مطلع میشویم. دوربین تنها ناظری است که وقایع را ثبت میکند. اغلب منتقدهای خارجی فیلم را با همه مردان رئیسجمهور پاکولا مقایسه کردهاند، اما درحقیقت نحوهای که کارگردان فیلم را شروع میکرد بیشتر از آنکه سعی داشته باشد همان دم همهچیز را گردن ارگان یا دستگاه دولت یا چیزی و کسی بیاندازد فرد به فرد جلو میرود. روزنامهنگاری که افشاگری کرده درمقابل فردی که داروها را به بیمارستان فروخته، همه بیشتر از آنکه یک فیلم سیاسی را نشان دهد جنایت جاری در آنچه پس از فاجعه رخداده را عیان میکند. و هرچهقدر نیز پیش میرود، فیلم رعب و وحشت تازهای را نمایان میکند. مدیر کمپانی مسئول تولید مواد ضدعفونی در تصادفی کشته میشود یا خودکشی میکند. و از آن ترسناکتر مجروحان حادثه آتشسوزی که تنها پنج یا ده درصد سوختگی داشته، بهخاطر استفاده از مواد ضدعفونی حالشان وخیمتر شده و میمیرند. در ویدئویی که اواسط فیلم از بیماری در حال مرگ پخش میشود بدن او را میبینیم که بهکلی فاسد شده و کرم گذاشته است. فیلمساز در اینجا از کلیپهای واقعی خودش با احتیاط استفاده میکند. از دو کلیپی که در فیلم میبینیم، یکی خود حادثه آتشسوزی و دیگری بدن کرمگذاشته، هر دو بدون آنکه نشانی از سواستفاده مادی یا معنوی فیلمساز را در خودش داشته باشد در فیلم جای گرفته است.
در حقیقت فیلم داستان این است که اگر کل سیستم سلامت کشور غرق در فساد شود و همه به پول فکر کنند چه فاجعهای به بار خواهد آمد. در سالهای اخیر در سینمای رومانی ما شاهد انعکاس این فضای آلوده و اسفبار در فیلمهای کارگردانان شاخص این کشور هستیم: کریستی پویو با مرگ آقای لازارسکو، کریستین مونجیو با چهار ماه و سه هفته و دو روز و کورنلیو پورومبلو با 13:08 به بخارست. اما تفاوت اثر نانائو در این است که با انتخاب قالب مستند واقعیت را برای تماشاگر عریانتر میکند. نانائو با قرار دادن کلیپی از خود حادثه آتشسوزی در اوایل فیلم، به ما گوشزد میکند که این دربرابر آنچه در ادامه بر سر قربانیان آمد ناچیز و حتی بیخطر است.
بیمارستان در نقش قلدر ماجرا ظاهر میشود که همچون مافیا هر آدمی را که بخواهد حذف میکند و دولت و افراد دولت گوش به فرمان دستورات آن هستند. در اینجا درمان همچون ویروسی مهلک به جان شهروندان میافتد. و شاید وقتی یک روزنامه ورزشی تحقیقات را بهدست میگیرد زیاد عجیب بهنظر نرسد- ارتباط فیلم با همه مردان رئیسجمهور اینجا جان میگیرد، وقتی همهچیز دست وجدان روزنامهنگار است و اینکه برملایی از حقیقت چه تاثیری با خود خواهد داشت. در کشوری که بهقول یکی از دیالوگهایش انسانیت معنایی ندارد، فقط پول حرف میزند.
فیلم براساس حادثه آتشسوزی در کلابی در رومانی است. پس از بستری شدن قربانیان مجروح، تعدادی از آنها به صورت ناگهانی بخاطر زخمهای سطحیای که برداشتهاند در بیمارستان میمیرند. یکی از محدودیتهای مستند- یا نقاط ضعفش- عدم نمایش آنچه درحال وقوع است ( از دست رفتن جان آدمها) و تمرکز کامل بر جلسات پشت میز دستگاه دولت و تیم روزنامه است. تا جایی که در نیمه دوم فیلم از قدرت آن میکاهد. فرمی که ترتیبداده کمکم رنگ میبازد و یکنواخت شده، تماشای مستند به تماشای متن خبری بدل میشود. اما این شاید از جایی دیگر نیز بیاید. اینکه قصد فیلم بازی با فرم مستند و داستان نیست. قصد فیلم نمایش این مستند در جهت بهبود یافتن وضعیت کشور است. فیلم به مثابه سلاحی برای رساندن زندگی بغرنج به گوش جهانیان. و بدیهی است که فیلم توسط اچ بی او پخش شده است.
نکته حائز اهمیت دیگری که در نحوه ساخت فیلم شایان ذکر است، دسترسی عوامل به تمام جلسههاست. چه در نیمه نخست فیلم که تلاش روزنامهنگاران را در جهت افشا میبینیم چه در هنگامی که وزیر بهداشت جدید روی کار میآید، فعال سابقی که دوروبرش پر از افرادی است که از همان رژیم سابق میآیند و ما به خوبی مشاهده میکنیم که چگونه سعی دارند وزیر جدید را از انجامدادن کار درست منصرف کنند. و نانائو به خوبی همه این تصاویر را درهمان لحظه وقوع ثبت میکند.
در کالکتیو شاهد دو تحقیق از یک موضوع هستیم. درواقع اگر بخواهیم فیلم را وارسی کنیم، ما در حال تماشای دو نوع کنش همراستا از دو جای مختلف در جامعه هستیم؛ اولی از سوی تیم خبرنگاری تالانتون و دیگری از طریق ولاد ویکولسکو، که سعی میکند از سوی قدرتی که به دست گرفته از موضوع سردرآورد. اما نکتهای که کارگردان دراینجا گوشزد دارد، این است که قدرت در رومانی همواره همان ساز قبلی خود را میزند و تنها از سوی کادر روزنامهنگاری میتوان به تغییر امیدوار بود. از این روست که فیلم در سیاهی و ناامیدی به پایان میرسد. دولت جدید در انتخابات مغلوب میشود و تیم روزنامهنگاران تماسهای تهدیدآمیز دریافت میکنند.
کالکتیو گرچه نام کلاب آتشگرفته در بخارست است، اما نام آن به خود فیلم هم بر میگردد، اینکه ما درحال تماشای مجموعهای از دادههای مختلف گردآوری شده هستیم و به نقش کارگردان، همانطور که خودش در مصاحبهای اظهار دارد همچون یک کلکسیونر چیزها را دورهم جمع میکند.