چه وقتی را پیدا کردیم برای عاشق شدن؟! این دیالوگ معروف فیلم کازابلانکاست، الزا به ریک میگوید، وقتی که آلمانها به دروازه پاریس رسیدهاند و عنقریب است وارد شهر شوند. «دنیا داره نابود میشه اونوقت ما عاشق شدیم» انگار که این دیالوگ برای امروز ماست. کاری را شروع کردهایم که فقط از یک عاشق سینما برمیآید. غیر از این باشد حتی نفس کشیدن هم سخت میشود. راه فرار ما از هیاهوی پیرامون و پلشتیهای زمین و نگاه مال اندوز جامعهای که خود را از پیشباخته میبیند پناه بردن به معبد سینماست. اکسیر آب حیاتی که دم مسیحاییاش زنده میکند هر مردهای را. این اعجاز سینماست در عصر بی هویتی. در این مسیر هم میخواهیم هم با خودمان روراست باشیم هم مخاطبمان:
۱
سینما برای تماشاگر است، با تماشاگر است. معنای سینما تماشاگر است. پس در این وادی اگر قدم میگذاری باید یاد بگیری به مردم، به تماشاگر سینما که دست در جیب کرده تا به چرخش صنعت کمک کند احترام بگذاری. نگه داشتن حرمت تماشاگر واجب است. حتی هنریساز ترین فیلمسازان تاریخ سینما هم اگر تماشاگر زیاد داشتند در پوست خود نمیگنجیدند. کدام فیلمسازی است که بگوید اگرفیلمش دیده شود بدش میآید؟ پس اداهای "ما برای دل خودمان فیلم میسازیم" را جدی نگیرید. آنکه برای دل خودش فیلم میسازد مطمئنن طعم تماشاگر را نچشیده است.
۲
صنعت سینما در دوره اکنون پوست انداخته است. تکنولوژی یکسره بر فضای سینما سایه انداخته است و نمیشود این پدیده غریب را نادیده گرفت. باید سینمای صنعتی را دید و به آن احترام گذاشت، هر چند که آن را نپسندی. سینمای ابرقهرمانی که مخاطب کم سن و سال و نوجوان را نشانه رفته است باید تحلیل شود. باید اصل سینما از درون آن بیرون آید و سره از ناسره مشخص گردد. این سینما تماشاگری را نشانه رفته است که سرمایهگذاری روی آن باخت ندارد.
۳
تاریخ سینما پر است از درخشانترین فیلمهایی که وقتی به آنها رجوع میکنی ته وجودت غنج میزند از حتی نگاه کردن به آن. سینمای قرن ما پر است از این تاریخها. تاریخی که اگر دیده شود میتواند فصلی تازه باز کند در اندیشیدن و نگاه به سینما.
۴
و در این راه ما بر ممیزیهایی اعتقاد داریم که دور از سلیقه آن مدیر پشت میز نشستهای باشد که در عمرش به عدد انگشتان دو دستش فیلم ندیده است. ممیزیهای ما شعائر مذهبی مردممان، امنیت ملی کشورمان وتوهین به هر انسان ذیشعوری است که در این کره خاکی زیست میکند. پس اعتقاد به ممیزی داریم، اما نه از جنس ممیزیهای سلیقهای.
۵
سینما تریبون فضای دیالوگ و تحلیل درباره سینماست. اینجا فضایی است برای بالا رفتن، رشد کردن از مسیر سینما. مستند و کوتاه، هندی و اروپایی، هالیوودی و موج نویی تفاوتی ندارد. همه سینما اینجاست. قرار است در این زمانه که دنیا دارد نابود میشود و ما عاشق شده ایم، از عشقمان نهایت لذت را ببریم. قرار بر خط کشی خوب و بد نداریم. اما همه سینما را تحلیل میکنیم تا خوب و بد از دلش معلوم شود.
۶
هدف نهایی سینما تریبون ارائه برنامههای تصویری در حیطه تحلیل سینمایی است. برای همین هم تحلیل تصویری بر اطلاعرسانی و خبر صرف اولویت دارد. در دویدن بیمارگونه به دنبال خبر و انتشار زودتر آن برای اینکه از رقیب جا نمانی و خبر را بسوزانی تا دیگران نتوانند از آن استفاده کنند، ما بیرون دایرهایم و به این گردوخاک فقط نگاه میکنیم. کار ما تحلیل فضاست نه رفتن در این فضا. بیرون دایره میایستیم و عناصر موجود در آن را تحلیل میکنیم. ترجمه و اریژینالش تفاوت چندانی ندارد. مسئله این است که اگر دنبال تحلیل جدی میگردید آدرس را درست آمدهاید. در غیر این صورت صفحات اینستاگرامی پر است از این دویدنها و نرسیدنها.
۷
نقد، نقد و نقد. کلام اول و آخر. نقد فیلم، نقد سریال، نقد اوضاع، نقد سینما. مشی اول و آخر نقد است و اگر خبری هم میدهیم برای رسیدن به نقد است. نقد، دین ماست. بینقد اختهایم.
۸
اینجا تریبون سینماست. قرار نیست ما حرف بزنیم و دیگران بشنوند فقط. قرار است مخالف ما حرف بزند. قرار است مخالف نگاه ما هم تریبون داشته باشد برای حرف زدن. پس از الان تا اطلاع ثانوی اینجا فضای نقد و تحلیل سینماست. همه چیز سینما. همه سینما اینجاست!
زیر نظر شورای سردبیری/سردبیر:علیرضا مجمع