تاثیرگذارترین صحنه مستند را در همان دقایق آغازین شاهد هستیم که کارل با ورود به آتلیه باربورا یا تابلو نقاشی خود مواجه میشود. فوران احساسات و اشکهای در سکوت کارل آن تجربه/آگاهی مرلوپونتی در پس ضربات قلمو به تابلو را زنده میکند. گویی کارل در برابر خودی قرار گرفته است که میتوانست در قامت یک اثر هنری مورد توجه قرار گیرد. به نوعی روی دیگر سکه زندگی...
البته برخي ايده فيلم سفيدپوش را به ايده فيلم خانهدوست كجاست؟ كيارستمی نزديك میدانند، اما تفاوت عمده اين دو اثر در تلاش...
چند نکته از پوست شیر
در عصری زندگی میکنیم که یکدلی نیاز اصلی آن است. بر سر در سازمان ملل متحد شعر کهن شیخ مصلحالدین میدرخشد: «بنی آدم اعض...
بعد از ضبط این شماره پادکست و در حالی که درصدد انتشار این قسمت بودیم، باخبر شدیم رفیق مطبوعاتی و فیل...
روزهایی که میگذرد ما را در بزنگاهی از تاریخ سینمای ایران قرار داده که به گواه سیر تحول آن تاکنون، ا...
درک او از شخصیتهای هر فیلم و توانایی بازی با صدای انعطاف پذیرش، سبب میشد که گاهی در فیلمهایی مانن...
جهان سینمایی فریدون گله هیچ رنگوبویی از آرمانگرایی ندارد. نه حال، حال خوشی دارد و نه گذشته واجد ار...
در یکی از روزهای پیش تولید فیلم پرندگان، هیچکاک به ایوان هانتر فیلمنامهنویسش میگوید:«هیچ ستارهای...
عاشورا بی شک بر قله تراژدیهای عالم مینشیند. کسی را نمیتوانید سراغ بگیرید که در این سرزمین نفس کشی...
مسعود کیمیایی. نامی که شنیدن آن اعتبار ۵۰ سال فیلمسازی مداوم را به یاد میآورد. کیمیایی هفتم مرداد...