ژاپن قطبهای سینمایی بسیاری را از آغاز تاریخ تولید فیلم در این کشور به خود دیده و مدتها طول کشید تا سینمای غرب به عمق هنر و خلاقیت سینمایی آنها پی ببرد. حال نام سردمداران سینمای ژاپن بر هیچکس پوشیده نیست. ازو، کوروساوا، میزوگوچی و کوبایاشی نامهای بزرگی هستند که وقتی اکنون و در قرن ۲۱ به آثار سینمایی نگاه میکنیم تقریبا محال است که حداقل گردهای از تفکر و ذهنیت یا سبک و سیاق فیلمسازی این سردمداران سینمای ژاپن در شیوه فیلمسازی فیلمسازان نسل جدید دیده نشود. شیوههایی که بهخاطر گستره بسیار زیاد در گونههای مختلف ژانری و از آن مهمتر ذهنیتی و فرهنگی در این کشور از دیرباز، تصویر مولفان قدیمی و پایهگذاران مکتبهای ژاپنی را در فیلمهای امروزی اغلب به روشنی در ذهنها متبادر میکند. در ژاپن اگر سینماگر صاحب یک سینمای شخصی اغلب جمع و جور نباشد، حتما مرشدی دارد که اقتدای خودآگاه یا ناخودآگاه فیلمساز در فیلمهایش به او کاملا قابل ارزیابی و آنالیز است. پیگیری مسیر سینمای ژاپن در قرن جدید با تاثیر از غولهای سینمایی کماکان موفق جلوه میکند که سعی نگارنده بر آن است تا این مسیر را از ابتدای قرن ۲۱ به بخشهای گوناگونی تقسیم کرده و ارزیابی کند.
گامهای آخر فیلمسازان فقید در قرن ۲۱
برخی از فیلمسازان بسیار نامآشنای ژاپنی که تسلیم مرگ شدند آخرین فیلمهای خود را در قرن ۲۱ به ثبت رساندند. اکران این فیلمها اغلب به این خاطر که توسط یک فیلمساز بزرگ ساخته شده بودند به خودی خود با اهمیت بود اما بعضا تاثیر این فیلمها چیزی بیش از فیلمِ یک فیلمسازِ بزرگ بود. کوجی واکاماتسو در قرن جدید فقط ۱۲ سال وقت داشت تا در قرن جدید هم سهم مهمی در سینما ژاپن داشته باشد. مهمترین فیلم او در قرن جدید Caterpillar (2010) بود. ترو ایشی که در قرن ۲۰ سالها لقب پادشاه سینمای کالت ژاپن را یدک میکشید اثری به نام هیولای نابینا در مقابل کوتوله (2001) را که فیلم چندان چشمگیری تلقی نمیشد، به عنوان آخرین فیلمش در قرن ۲۱ ساخت و همان سال درگذشت. کانتو شیندو که همه او را با شاهکارش اونیبابا (1964) میشناسند در قرن ۲۱ با روی آوردن به ساختن درام های رمانتیک فعالیت خود را تا سال ۲۰۱۲ ادامه داد. سیجون سوزوکی هم در قرن جدید اقبال چندانی نداشت و دو فیلم ساخت که البته آخرین فیلمش یک کمدی موزیکال بود که برای فیلمسازی که غالب فیلمهایش در ژانر جنایی ساخته شده بسیار جالب توجه است. اما در قرن ۲۱ مهمترین فیلم را در بین فیلمسازان فقید یقینا باید به کینجی فوکاساکا اختصاص داد. سال ۲۰۰۰ سالی است که مبارزه سلطنتی ساخته شد تا پایه گذار توسعه زیر ژانر اکستریمه در قرن جدید باشد. فوکاساکا فیلمسازیاش را در اوایل دهه هشتاد شروع کرد اما بدون شک مهمترین فیلمش را در اواخر دوران فیلمسازی خود ساخت. نبرد سلطنتی به عزم ایجاد یک زیر ژانر افراطی که همیشه به صورت بالقوه در سینمای ژاپن وجود داشته کاملا جامه عمل پوشاند. این میل از همان زمانی که کوبایاشی کویدان (1964) را ساخت محرز بود.
توسعه ساب ژانر اکستریمه
ساب ژانر اکستریمه رگه هایی از خود را تا قبل از ساخته شدن حلقه (1998) نمایان میکند اما هیچگاه به صورت علنی بروز پیدا نمیکند. البته حتما میتوان در دستهبندی فیلمهای افراطی ژاپنی فیلمهای قدیمیتر را هم گنجاند ولی حلقه به سبب تحول در ژانر وحشت و نبرد سلطنتی به سبب هجو سیستم تربیتی ژاپن و حضور در فستیوالهای بینالمللی و همچنین تعریف و تمجید های فیلمسازی مانند تارانتینو بر این فیلم، بسیار در تثبیت و شناسایی این ساب ژانر نقش مهمی ایفا کردند. حقیقت این است که اهمیت حلقه و نبرد سلطنتی بیشتر به خاطر تهییج فیلمسازان جوانتر برای روی آوردن به این ژانر بود. چرا که دیدن اینگونه فیلمها بعضا حتی برای مخاطبان حرفهای فیلمهای خشن ژاپنی هم سخت است و فیلمسازان به دلیل آنچه که پس زدن فیلم از جانب مخاطب عنوان میشود به سختی به ساختن اینگونه فیلمها روی میآوردند اما پس از تعریف و تمجیدها از این دو فیلم موجی از تولید این گونه از فیلم در قرن ۲۱ شکل گرفت. اما در باب اکستریمههای ژاپنی ماجرا به همینجا ختم نمیشود. در چند خط قبل اشاره شد که قطعا فیلمهای قدیمیتری وجود دارند که در دستهبندی فیلمهای اکستریمه قرار بگیرند. از دهه ۶۰ و فیلمسازانی مانند کوجی واکاماتسو گرفته تا نابغهای به نام تاکاشی میکه که با شروع فعالیت فیلمسازی در دهه ۹۰ تمایلات خود را به این ساب ژانر نمایان کرده بود. فیلمهای تاکاشی میکه محصول دو فیلم حلقه و نبرد سلطنتی نبود. او یک مولف شخصی در این زیر ژانر است. قبل از ساخته شدن نبرد سلطنتی او فیلم آزمون بازیگری (1999) را ساخت. جزئیات دیوانهوار مربوط به شکنجه و سادومازوخیسم در این فیلم، میکه را از هر فیلمساز دیگری در این ساب ژانر متمایز میکند. دو سال بعد و در سال ۲۰۰۱ او بر سیاق دیوانهوار خود مهر تایید دیگری زد و با ساختن ایچی قاتل ( 2001) ثابت کرد که در دیوانگی کسی روی دستش نمیآید. البته ایچی قاتل بر خلاف ظاهر سطحی به اندازهای پیچیده است که نمیشود ژانر دقیقی را برایش تعیین کرد. نابغه دیگر ژاپنی علاقهمند به این ساب ژانر سیون سونو نام دارد. البته سینما سونو به لحاظ ساختاری و گونه گون بودن ژانر بسیار گسترده است. او با دو فیلم دینش را به اکستریمههای ژاپنی ادا میکند. اول با باشگاه خودشکی ( 2001) و بعد از آن بد یک داستان جنایی فوقالعاده و خلق یکی از به یاد ماندنیترین راونیهای ژاپنی افراط ژانری را به حد اعلا میرساند ماهی گرمسیری سرد ( 2010) بیش از هر فیلمی در کارنامه سیون سونو در القا خشونت افراطی موفق عمل میکند.
وارثان کوروساوا
سینمای کوروساوا القا ذهنیتی بر پایه نظام و فرهنگ فئودالی، انسان در خدمت ارباب و تصویر کردن ساموراییهای از خود گذشته و ایثارگر برای مردم عادی است. این نگاه و پرداختن به سنتهای اصیل ژاپنی و فرهنگ سامورایی انتقادها و واکنشهایی را هم در پی داشت که معروفترینش تقابل کوبایاشی با کوروساوا و مخالفت کوبایاشی با این تئوری بود که در نهایت به ساخت فیلم هاراگیری (1960) توسط او منجر شد. اما پس از گذشت سالها در قرن ۲۱ هنوز هم پرداختن به تصویر سامورایی در هیبت شمشیر زن یا مبارزهکننده، یکی از مسیرهای فیلمسازی محسوب میشود. یوجی یامادا که خود از فیلمسازان قدیمی اما فعال در قرن جدید محسوب میشود همیشه سعی کرده تا این گرایش را زنده نگه دارد. تاکاشی میکه هم با 13 آدمکش ( 2010) گرایش خود را به این سبک نشان دادند.
سینما در سینما
یکی از فرمهای مورد علاقه فیلمسازان ژاپنی استفاده عناصر سینمایی در یک روایت سینمایی است. این فرم که به فیلم در فیلم معروف است، محصول نهایی را به اثری لایه لایه تبدیل میکند. شاید هشت و نیم فلینی نمونهای ترین مثال برای این فرم باشد اما در ژاپن این فرم نه تنها به عنوان یک ایده ذاتی و فلسفی بلکه برای به هم ریختن و دوباره ساختن استانداردهای یک ژانر و درهم آمیختگی مولفههای ژانری استفاده میشود. سیون سونو با فیلم (Why Dont You Play in Hell 2013) گام بلندی در این سبک برمیدارد. جایی که رویا خلق یک فیلم اکشن ترسناک به واقعیت میپیوندد و افرادی که واقعا خود را با سلاح سرد سلاخی میکنند دستمایه ساختن فیلمی این چنینی میشوند و پیچیدگی از همینجا آغاز میشود. در سال ۲۰۱۷ شینیچیرو اوئدا با فیلم ( One Cut of The Dead 2017) یک شاهکار فرمی خلق میکند. یک فیمساز به نام هیگوراشی که تجربهی چندان موفقی در زمینه ساخت فیلم ندارد و با ساختن فیلمهای تبلیغاتی امورات خود را میگذراند با یک موقعیت جدی و خوب نسبت به کارهای قبلیاش مواجه میشود. او که به ساختن فیلمهای ارزان و بدون تلف کردن وقت و البته با کیفیت اعتقاد دارد، قرار است یک فیلم کوتاه بدون کات دربارهی یک گروه فیلمسازی بسازد که در اثنا فیلمبرداری با حمله زامبیها مواجه میشوند. فرم روایی فیلم طوری است که مخاطب در ابتدا با همان فیلم ساخته شده مواجه میشود و فیلم را تا آخر میبیند. بعد از کات به ماجرای ساخته شدن فیلم توسط هیگوراشی از پیش تولید تا پشت صحنه بر میگردیم و تازه اینجاست که گنگ بودن و حفرههایی که گهگاه برایمان ملموس بوده یکی یکی رفع میشوند. در واقع شینیچیرو اوئدا با خلق شخصیت فیلمساز درون فیلمش به خود رفرنس میدهد که رویکرد و شعارش فیلمسازی مستقل، ارزان و سریع و با کیفیت است.
ساب ژانر فیلمهای مدرسهای
یکی از معروفترین ساب ژانرها در بین فیلمهای ژاپنی ساب ژانر مدرسهای است. فیلمسازان بسیار زیادی هنر خود را در این سبک آزمودهاند. سریالها و انیمهها بستر بسیار خوبی برای روایت این داستانها هستند. به طور کلی در آسیا شرقی افراد زیادی به سمت ساختن چنین فیلم هایی میروند که اغلب جنبه سرگرم کنندگی دارند.
فیلمساز به عنوان فیلمساز
از مکاتب، ژانرها، ادای دینها و بازی های فرمی که بگذریم برخی از فیلمسازان ژاپنی صرفا با حفظ روند رو به رشد خود و خلق جهان مورد نظرشان سینمای ژاپن را برای مدت زیادی بیمه کردهاند. هیرکازو کورئیدا، کیوشی کوروساوا، ریوسوکه هاماگوچی، شونجی ایوای، نائومی کاواسه، یوجیرو تاکیتا و ... از جمله فیلمسازان پر قدرت ژاپنیاند که هر یک در فیلمهایشان مولفههای خاص خود را میسازند. دور نمای قرن ۲۱ برای ژاپن بسیار خوشایند است و بدون اغراق با وجود ده ها استعداد سینمایی که بنابر محدودیت نوشتاری نام بردن و پرداختن به سینمای آنها در این مطلب امکان پذیر نیست، سینمای ژاپن شاید تنها امید زنده ماندن سینما واقعی در اثنا فیلمهای پوچ باشد.
در پرونده موج نو سینمای ژاپن مطالب زیر را خواهیم خواند :
ناگیسا اوشیما و سینمای موج نو ژاپن / گذرها / ترجمه رکسانا طالبی
گفت و گو با سوسمی هانی که نادیده گرفته شد / راوی کودکان ژاپنی / ترجمه محسن بهشتی
تشیگاهارا، کوبه آبه و موج نو سینمای ژاپن / آونگ سینما و ادبیات / ترجمه مریم فامیلیان
موج نو سینمای ژاپن، یاسوزو ماسومورا و زنان شرقی / مانیفست یک انقلاب سینمایی / احسان آجورلو
شوهی ایمامورا کارگردان پیشتاز موج نو سینمای ژاپن/ دستیار آنارشی آقای اُزو / ترجمه فاطمه مقدسی