گزارش یک مرگ

ای واااای. فرشته هم رفت. خانم طائرپور. فرشته ،مصمم، جنگنده، قلدر.. و مهربان.این قتل و غارت کِی پایان می‌یابد. چقدر برای واکسینه کردن سینمایی‌ها داد زد. جنگید. چقدر توی شکم این و آن وزیر و وکیل و این مقام و آن مقام رفت. چقدر ….
داشتم کتاب ِگزارش ِیک مرگ ِ از پیش تعیین شده را می خواندم. دو طبقه زیر زمین. در استودیوی رادیو گوشه. بی آنتن ! کتابی که بار سنگینی از غم را روی دوش هایم تلبار می کند. ضبط را قطع کردم تا نفسی بکشم. به گوشه ای رفتم. تنها گوشه ای که آنتن دارد. به هایده زنگ زدم حالش را بپرسم. پریروز دوز دوم را زد. که خبر را شنیدم. نمی خواست بگوید. اما صدایش پر از غم بود. و بالاخره گفت. خبر بد را داد. و من با دو شانه ی سنگین از غم فرو ریختم. دوستش داشتم. سال ها رفاقت با خودش و علی و غزل و عسل و بهار . تسلیت می گم. به خودم. به خانواده اش، به اهالی سینما..به همه ی عروسک ها. به گلنار و پاتال و آرزو های کوچکی که بر باد رفت. و تُف می کنم به آن هایی که جان مردم را ارزان پنداشتند. آن هایی که نکوشیدند برای حفظ جان مردم و پول حفظ جان مردم را کوفت کردند. آه ای مرگ.. این روزها چه آشنا تری. و ای امید .. به کجا سفر کرده ای؟ بر می گردم و دنباله گزارش یک مرگ از پیش تعیین را بخوانم

1400/5/26 13:43:59